ملیحه کبیری؛ محسن جان پرور؛ سید هادی زرقانی
چکیده
مطالعۀ مرزهای سیاسی از مباحث عمده در جغرافیای سیاسی محسوب میشوند. مرزها بهدلیل ماهیت و کارکردی که دارند؛ بهعنوان جداکنندۀ قلمرو کشورها و مشخصکنندۀ حد نهایی حاکمیت کشورها و نیز نقطۀ شروع تعامل و ارتباط کشورها با یکدیگر، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اما آنچه مسلم است، همۀ مرزها از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. گاهی برخی از ...
بیشتر
مطالعۀ مرزهای سیاسی از مباحث عمده در جغرافیای سیاسی محسوب میشوند. مرزها بهدلیل ماهیت و کارکردی که دارند؛ بهعنوان جداکنندۀ قلمرو کشورها و مشخصکنندۀ حد نهایی حاکمیت کشورها و نیز نقطۀ شروع تعامل و ارتباط کشورها با یکدیگر، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اما آنچه مسلم است، همۀ مرزها از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. گاهی برخی از مرزها به دلایل گوناگون برای کشورها اهمیت بیشتری مییابند که این اهمیت بیشتر موجب افزایش توجه دولتها به این مرزها میشود. این تحقیق سعی دارد تا عوامل مؤثر بر اهمیت مرزها را شناسایی و سپس رتبهبندی نماید. براساس مطالعات صورتگرفته و مطابق نظریات و دیدگاههای موجود، 40 شاخص بر اهمیت مرزها تأثیرگذار است که برای درک بهتر آنها را در قالب 8 بُعد، طبقهبندی کردیم، بهطوریکه هر بُعد دارای پنج شاخص است. ابعاد بهدستآمده شامل: بُعد جغرافیایی، بُعد جمعیتی، بُعد اقتصادی، بُعد فرهنگی، بُعد امنیتیـ دفاعی، بُعد هویتیـ حقوقی، بُعد سیاسی و بُعد منطقهای و جهانی. برای تأیید ابعاد و شاخصهای بهدستآمده و نیز رتبهبندی آنها، پرسشنامههایی طراحی و بین صاحبنظران در این زمینه، توزیع شد. نتایج بهدستآمده براساس تحلیل آماری پرسشنامهها، حاکی از این بود که تنها 3 شاخص از مجموع 40 شاخص استخراجشده، رد شدند و مابقی شاخصها مورد تأیید قرار گرفتند. همچنین رتبهبندی ابعاد با توجه به میزان تأثیر آنها بر اهمیت مرزها، بهصورت زیر به دست آمد: 1- بُعد امنیتیـ دفاعی؛ 2- بُعد اقتصادی؛ 3- بُعد سیاسی؛ 4- بُعد جغرافیایی؛ 5- بُعد منطقهای و جهانی؛ 6- بُعد جمعیتی؛ 7- بُعد فرهنگی؛ 8- بُعد هویتیـ حقوقی.
سیّد هادی زرقانی؛ ابراهیم احمدی
چکیده
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینهای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولتهای مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در 1947 برقرار شد و علیرغم نقش متغیرهای مداخلهای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچگاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنشزدایی و رفع ابهام در روابط مابین ...
بیشتر
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینهای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولتهای مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در 1947 برقرار شد و علیرغم نقش متغیرهای مداخلهای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچگاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنشزدایی و رفع ابهام در روابط مابین بودند. هماکنون نیز ایران و هند به تبعیت از وابستگیهای متقابل و نگرانیهای مشترک، مناسبات قابلقبول و روبهجلویی دارند. بر این اساس سؤال اصلی این پژوهش اینگونه است که زمینههای تنشزدایی و میل به همکاریهای مشترک ژئوپلیتیکی ایران و هند متأثر از چه عواملی هستند؟ در پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه مطرح است که طیفی از وابستگیهای متقابل، مانع هرگونه تنش بین دو کشور شده است؛ لذا در بسیاری از زمینهها دو کشور، میل به تعامل و همکاری دارند. عواملی نظیر: ملاحظات و نگرانیهای مشترک امنیتی، منافع مشترک درحوزۀ انرژی، موقعیت مناسب ایران در دسترسی هند به افغانستان و آسیای مرکزی، نقش بندر دریایی چابهار در کریدور شمال- جنوب، منافع و مشارکت (استراتژیکی، اقتصادی و عمرانی) در افغانستان از جمله مواردیاند که باعث وابستگی متقابل منافع ایران و هند هستند و به خودی خود زمینههای همکاری و تعامل دوسویۀ دو کشور را فراهم آوردند. غیر از این، پیشبینی میشود با حصول توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی، روابط هند و ایران گسترش چشمگیری داشته باشد. بهویژه اینکه برخورداری هند از رشد بالای اقتصادی، بهرهمندی از مؤلفههای قدرت (نرم و سخت) و توان بالای تکنولوژیک؛ فرصتهای مناسبی را نیز فراروی ایران قرار میدهد. این پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز به شیوۀ کتابخانهای و براساس مراجعه به منابع معتبر کتب، مقالات و گزارشات مستند گردآوری شده است.
سید هادی زرقانی؛ علی اکبر دبیری
چکیده
در سال 2008، «سازمان کشورهای صادرکنندۀ گاز» که به اوپک گازی معروف شد با عضویت 11 کشور و با تعیین شهر دوحه به عنوان مقر خود رسماً آغاز به کار کرد. اگر چه این سازمان دارای ماهیتی اقتصادی و تجاری است، اما بسیاری از صاحبنظران شکل گیری اوپک گازی را مقدمه ای برای تحول در ساختار ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک جهان می دانند. از همین روست که اروپا و ...
بیشتر
در سال 2008، «سازمان کشورهای صادرکنندۀ گاز» که به اوپک گازی معروف شد با عضویت 11 کشور و با تعیین شهر دوحه به عنوان مقر خود رسماً آغاز به کار کرد. اگر چه این سازمان دارای ماهیتی اقتصادی و تجاری است، اما بسیاری از صاحبنظران شکل گیری اوپک گازی را مقدمه ای برای تحول در ساختار ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک جهان می دانند. از همین روست که اروپا و آمریکا که از بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی محسوب می شوند، شکل گیری این سازمان را از منظر خود تهدیدی بر امنیت انرژی و دستیابی آسان به گاز طبیعی می دانند و بهشدت با آن مخالف هستند. در این میان، نکتۀ حائز اهمیت این است که اکثریت اعضای این سازمان را کشورهای اسلامی تشکیل می دهند، بهطوریکه کشورهای ایران، قطر، اندونزی، برونئی، الجزایر، لیبی، مصر، نیجریه و قزاقستان (ناظر) 9 عضو از 13 عضو (11 عضو اصلی و 2 عضو ناظر) را به خود اختصاص داده اند. ضمن اینکه با پیوستن کشورهای ترکمنستان، مالزی، ازبکستان، موریتانی، مالی سهم کشورهای اسلامی در این سازمان بیشتر و پررنگتر خواهد شد. اهمیت روزافزون گاز به عنوان یک منبع انرژی پاک، وابستگی اقتصادی غرب و بهخصوص اروپا به گاز صادراتی این سازمان، تأثیرپذیری صنایع نظامی و دفاعی غرب از تحولات بازار گاز، تغییر نقشه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی جهان و کمرنگ شدن نقش آمریکا و غرب در اقتصاد جهانی، افزایش قدرت مانور و چانهزنی اعضای سازمان بهخصوص روسیه و ایران در برابر غرب و آمریکا، ایجاد زمینه برای همگرایی بیشتر کشورهای عضو سازمان و ... از جمله فرصت های مناسبی است که به اعتقاد کارشناسان باعث افزایش وزن ژئوپلیتیک کشورهای عضو بهخصوص کشورهای اسلامی در برابر غرب و آمریکا خواهد شد. در این مقاله تلاش شده تا ضمن بررسی پتانسیل کشورهای اسلامی در اوپک گازی، زمینه های موجود برای بهرهگیری از این سازمان در ارتقاء جایگاه جهان اسلام در نظام ژئوپلیتیک جهانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.